مقاله بررسی واژه شناسي
 
                     
                دسته بندي :  
علوم انسانی » 
تاریخ و ادبیات
                     
                
                
                  
                
                                مقاله بررسي واژه شناسيدر 18 صفحه ورد قابل ويرايش
واژه هاي جديد چگونه ايجاد مي شوند؟
يكي از طرق جالب پرداختن به مسايل تكواژشناسي پاسخگويي به اين پرسش است كه ،واژه هاي جديد چگونه به وجود مي آيند؟با آزمودن فرايند ايجاد واژه هاي جديد،بايد بتوانيم اصول عام و بنيادي سازي را كشف كنيم.
ابداع واژه هاي جديد
واژه هاي جديد و بي سابقه پيوسته وارد زبان مي شوند.اين،اغلب هنگامي رخ مي دهد كه سخنگويان واژه هاي جديدي را كشف يا(ابداع) مي كنند تا اشياء نوپديدي را نام نهند كه بر اثر تحولات صنعتي ساخته مي شوند.براي مثال،واژه هاي ابداع شده اي همچون radar ، laser ، kleenex  و xerox  افزوده هاي جديد به زبان انگليسي هستند.
واژه هاي radar  و laser  واژه هاي اختصاري هستند:هر يك از حروف اين واژه ها،نخستين(يا دومين)حرف يك واژة كامل ديگر است.براي مثال واژة laser  از تسلسل واژه هاي radio detecting and raning  برگرفته شده است،.و واژة laser  اختصاري است از:
light amplification (by) stimulated emission (of) radiation  . ذكر اين مطلب مهم است كه هر چند اين قبيل واژه ها در اصل به عنوان واژه هاي اختصاري ايجاد مي شوند،سخنگويان بزودي منشأ ايجاد آنها را به فراموشي مي سپارند،در نتيجه واژه هاي  اختصاري به واژه هاي مستقل جديد تبديل مي شوند.    
فرايند ايجاد واژها ي اختصاري نوعي فرايند مخفف سازي يا كوتاه سازي واژه است كه در حال حاضر به گونة فزاينده در جامعة آمريكا(شايد در سطح جهان ) به منزلة يكي از طرق واژه سازي مورد استفاده قرار مي گيرند در بسياري از آمريكاييها،صورتهاي مخففي همچون TV ،در اثر سبكهاي غير رسمي،زماني جايگزين وارژه هاي بلندي مانند TELEVISION  شده است-اين صورت مخفف واژة نو بنيادي است كه هم اكنون به كارگرفته مي شود.
انواع كارتهاي شناساييID  خوانده مي شود،بيماريهاي مقاربتي را VD  مي نامند،و هرچند زماني به شوخي صورت مخفف Oj  را براي ايجاد دلالت بر آب پرتغال به كار مي برند،اكنون كاربرد آن در سطحي گسترده آغاز شده است.صورتهاي مخففي همچون prof  به جاي professor  ، math  به عوض mathematic  ، gas  براي نماياندن gasoline  هم اكنون كاربرد عام دارند(اين كوتاه سازيها را گاه قيچي كردن نامند،زيرا بدين طريق واژه قيچي شده و كوتاه مي شوند).
بحث مربوط به واژه هاي ابداع شده بي اشاره به واژة OK ،كه شايد معروفترين واژة زبان انگليسي در سطح جهان باشد و تقريباً به يك واژة بين المللي تبديل شده است،كامل نخواهد شد.در مورد توجيه منشأ اين واژه دهها نظر ارائه شده است.بر اساس يك نظر،ok  مخفف Old kinderhook  است كه نام يكي از سازمانهاي حزب دمكرات است،يعني باشگاهي كه در انتخابات 1840 از رئيس جمهور ون برن پشتيباني كرد(kinderhook  محل تولد ون برن در ايالت نيويورك است).مطابق نظري ديگر،ok  مخفف all korrect  يعني نگارش طنزآلود oll correct  است.ثابت شده است كه واژة OK  در انگليسي آمريكايي در سالهاي 1830 به كار برده شده است،و نظر داده مي شود كه ممكن است با صورت مخفف ديگر،يعني D.K.  كه به جاي don,t know  به كار برده مي شود،در ارتباط باشد.در هر صورت،در مورد همة نظرها ترديد وجود دارد و نكتة مهم اين است كه واژه هايي مثل OK  و TV  واژه هاي كامل به نظر مي رسند،نه صورتهاي مخفف.اين كه در سبكهاي غير رسمي صورت نوشتاري آنها به گونة okey ,teevee  نگاشته ميشود،خود گواه بركاربردشان به منزلة واژه هاي كامل است.
واژه هاي kleenex , xerox  نمايانگر شيوة ديگري براي ابداع واژه هايي است كه قبلاً وجود نداشته اند.در اين شيوه نام تجاري كالاي بخصوصي براي ناميدن كالاهاي مشابه به كار مي رود.مثلاً واژة kleenex  نام دستمال كاغذي بخصوص است كه تا كنون كلاً به مفهوم دستمال كاغذي به كار برده مي شود.يا واژة xerox (زيراكس) نام شركتي است كه دستگاه فتوكپي معروفي را توليد مي كند، و به رغم خواست خود اين شركت،اصطلاح زيراكس ارتباط نام تجاري خود را از دست داده است و كلاً براي مشخص كردن فرايند فتوكپي گرفتن اطلاق مي شود( مثلاً در I  xeroxed a letter ) حتي در گفتار بي قيد ممكن است صحبت از خريدن زيراكس آي بي ام (IBM xerox ) نيز بشود.
واژه هاي جديد ممكن است با به كارگيري انواع فرايندهاي امتزاجي نيز توليد شوند:براي مثال motel (برگرفته از motor hotel )،selectric  (امتزاجي از select ,electric )،brunch  (امتزاجي از lnch,breakfast )،reaganomics (امتزاجي ازeconomics,reagon ).     
تركيب و تركيب سازي
در زبان انگليسي(به گونة بسياري از ساير زبانها) مي توان با تمسك به فرايند معروف به تركيب و تركيب سازي،از واژه هاي موجود در زبان واژه هاي جديدي پديد آورد.در اين فرايند واژه سازي،به گونه اي كه در جدول 2-1 نشان داده شده است،واژه هاي منفرد را مي توان به يكديگر پيوست و واژة مركب ايجاد كرد.براي مثال،اسم ape  با اسم man  به صورت اسم مركب ape-man  به كار مي رود،صفت sick  با اسم room  تركيب شده و اسم مركب sickroom  را پديد آورده است،از تركيب صفت red  و صفت hot  صفت مركب red-hot  به وجود آمده است.نمونه هاي ديگري از تركيبهاي زبان انگليسي در جدول 2-1 ارائه شده است(برگرفته اي از سلكيرك 1982 ).براي مثال،راست ترين عنصر(هسته) تركيب hig chair  نيز يك اسم مي باشد.راست ترين عضو تركيب over do  يك فعل است(فعل do )،در نتيجه كل اين تركيب يك فعل مي باشد.
شمار عناصر واژه هاي تركيبي،به گونه اي كه مثالهاي bathroom towel - rack  و community center finance committee  نشان مي دهند،محدود به دو نيست.در واقع،فرايند تركيب سازي در زبان انگليسي از محدوديتي برخوردار نمي باشد:مثلاً مي توان از واژه هاي مثل sailboat  آغاز كرد و بسادگي تركيب sailboat rigging  را درست كرد و از آن نيز تركيبهاي sailboat  rigging design  ، sailboat  rigging design training  ، institude  ، rigging design training sailboat  ، و غيره را به وجود آورد. 
يكي ديگر از مسايل تكواژشناسي،كه رابطة نزديك با اين مسايل دارد،مورد واژه هايي است كه حاوي پيشوند يا پسوند مشخصي هستند كه به پايه هايي افزوده شده اند كه جزو واژه هاي موجود زبان نمي باشند.براي مثال،در ميان واژه هاي حاوي-able  مي توان واژه هاي malleable  و feasible  را ذكر كرد.در اين دو واژه،پسوند -able  (كه در دومي به خاطر منشاء تاريخي متفاوت پسوند،به صورت ible  نگاشته مي شود) همان مفهوم داراي قابليت را القاء مي كند،و پسوند-ity  را مي توان برآنها افزود:feasibility ,mallebility  البته دليلي نداريم بگوييم كه able/ible  در اين واژه هاي اشتقاقي پسوند -able واقعي نيست.اما اگر اين پسوند باشد در آن صورت malleable  را به صورت mall+able  و feasible  را به صورت fease+ible  تجزيه كنيم؛اما در زبان انگليسي واژه اي(تكواژي) به مانند malle  يا fease  يا حتي malley يا fease  وجود ندارد.بنابراين در اين قبيل موارد واژه اي اشتقاقي داريم كه پاية آن فقط در آن نوع اشتقاقهيا پديدار مي شود(بحث مربوط به پايه مقيد cran  را به خاطر بياوريد كه فقط در cranberry  و چند واژة ديگر مشاهده مي گردد.)
تا كنون پيرامون مسايل مربوط به جدا كردن پاية واژة اشتقاقي بحث كرده ايم1-گاه پايه (عنصري كه وند بدان افزوده مي شود ) به مجموعه بسته اي از عناصر زباني تعلق دارد كه براي قاعده واژه سازي ديگر قاعده اي زايا به شمار نمي رود؛2-گاه ممكن است پايه به گونه اي نادرست تحليل شود؛و 3-گاه امكان دارد پايه در زمرة واژه هاي زبان نباشد.تمامي اين گونه مسايل با تحليل درست ساخت واژة اشتقاقي ارتباط پيدا مي كنند.